سلام به همه دوستای عزیزم.
حالتون خوبه؟
انشالله سالی که شروع میشه سالی پر از شادی و خوشبختی برای همتون باشه و موفق باشین
درضمن سر سفره هفت سین منم یادتون نره امسال کنکوری ها رو دعا کنیدااااا
منم کنکوریم من دعاکنید که همهو من موفق بشیم
رزو دارم نوروزی که پیش رو داری, آغاز روزایی باشد که آرزو داری….
شیشه می شکند و زندگی می گذرد.
نوروز می اید تا به ما بگوید تنها محبت ماندنی است
پس دوستت دارم چه شیشه باشم چه اسیر سرنوشت
چه عجیب است رسم روزگار تویی که بهترین بهار را بریم
رقم زدی امسال با رفتنت بد ترین نوروز را تجربه میکنم
امید وارم شیرینی لحظهایت به اندازه تلخی لحظها هایم زیاد باشد
دلت شاد و لبت خندان بماند
برایت عمرجاویدان بماند
خدارا میدهم سوگند برعشق
هرآن خواهی برایت آن بماند
بپایت ثروتی افزون بریزد
که چشم دشمنت حیران بماند
تنت سالم سرایت سبز باشد
برایت زندگی آسان بماند
تمام فصل سالت عید باشد
چراغ خانه ات تابان بماند
عیدتووون مبارک دوستای گلم
ایـن روزهـا 【نـبـضـم】 ڪـُـنـد مـﮯزنـد
【قـلـبـم】 تـیـر مـﮯڪشـد
دارم
صـداﮮ ِ خـور ِ د شـدن【احـسـاسـم】 را
لا بـﮧ لاﮮ ِ
برای رسیدن به تو
پا پیش گذاشتم
خودم را قسمت کردم
تو را سهم تمام رویاهایم کردم
انصاف نبود
تو که میدانستی با چه اشتیاقی
خودم را قسمت میکنم
پس چرا
زودتر از تکه تکه شدنم
جوابم نکردی
برای خداحافظی
خیلی دیر بود
خیلی دیر …
حالا که رفتنی شده ای طبق گفته ات ، باشد،
قبول…لااقل این نکته را بدان:
آهن قراضه ای که چنان گرم گرم گرم
در سینه می تپید،
دلم بود…
نا مهربان.. خداحافظ
چه زیباست به یاد تو با چشمهای خسته گریستن ..
چه زیباست همیشه در تنهایی تو را حس کردن ..
چه زیباست در خیال با تو زندگی کردن ..
عزیزم نام تو بر قلبم خالکوبی شده تا فراموشت نکنم .
نازنین من همچون نفس کشیدن تو را بخاطر می سپارم.
بی تو چگونه باورم شود برگهای زرد باغ دوباره سر سبز می شود ای مسافر همیشگی
بی تو من به انتها رسیده ام از کدام آشنایی از کدام عشق با تو گفتگو کنم من به سوگ
عاطفه ها نشسته ام بی هدف به هر طرف کشیده می شوم به یاد تو عزیز
سفر کرده از چشمم چون اشک سفر کردی بی تو چه کنم
سلام به همه دوستای گلم
وممنون از همه اونایی که وقتی اپ هم نمیتونم بکنم به
وبلاگم سر میزنن امیداوارم بازهم سر بزنید ومنوتنها نزارین
همتونو دوست دااااارم
نظر یادتون نره هااا
تقدیم به همتون
ایــن روزهـــا
بیشــتر از هــر زمــانی
دوسـت دارم خــودم باشــم !!
دیگــر نـه حــرص بدســت آوردن را دارم
و نه هـــراس از دســت دادن را . . .
هرکـــس مـــرا میـــخواهد بـخـــاطــر خــودم بخواهــد
دلــم هـــوای خـــودم را کـــرده اســت . . . ..
فاتحه ی دلم را خوانده ام اما نمی میرد که جان می دهد هر لحظه!
اشک شور و خنده ی تلخ!
خداوندا!
من بیش از هر قومی معجزه می خواهم!

حکم اعدام بود ...
اعدامی لحظه ای مکث کرد و بوسه ای بر طناب دار زد ...
دادستان گفت :
صبر کنید آقای زندانی این چه کاریست !؟؟
زندانی خنده ای کرد و گفت :
سلامتی طناب که نمیزاره زمین بیفتم ...
ولی آدمها بدجور زمینم زدن ...
و اشک...
و خاطراتی مبهم از گذشته
و احساسی که ماند در کوچه های خیس سادگی ام
فرصت با تو بودن توهمی شیرین بود
خواب کودکانه ی من
و تو ماندی در خاطرم
بی آنکه تو را ..!!!
چه قدر سخت است که با آشنا ترینت بیگانه باشی...
بعد از این همه عبورِ کبود،
قول میدهم دیگر قدر خلوتهایم را بدانم...
این روزها من
خدای سکوت شده ام
خفقان گرفته ام تا
آرامش اهالی دنیا
خط خطی نشود...
اینجا زمین است
اینجا زمین است رسم آدمهایش عجیب است
اینجا گم که میشوی
بجای اینکه دنبالت بگردنن
فراموشت میکندد.........
?-†?êmê§ |